به گزارش مشرق، پایگاه اینترنتی شبکه خبری پرس تی وی با انتشار مقاله ای به تبین دلایل
تنفر و ترس آل سعود از ایران پرداخته و سه دلیل عمده را بر می شمرد.
در مقاله به قلم "فینینگام کانینگهام" نویسنده و تحلیگر ایرلندی آمده است: "در مصاحبههای و اظهارات، رسانههای بیشمار کاملا واضح است که حاکمان عربستان وسواس شدیدی در قبال ایران دارند، وسواسی که ترس شدید و نفرت آنها از ایران را برملا میسازد.
به عنوان مثال، اعضای ارشد آل سعود اجازه داده اند مشخص شود که تمرکز آنها در سوریه، در درجه اول دولت بشار اسد ، و تمایل آنها برای تغییر رژیم اسد نیست، بلکه هدف اصلی، نزدیک ترین متحد منطقه ای اسد ، یعنی ایران است.
آل سعود در همه جای منطقه ، دست ایران را میبیند. در ماه دسامبر، "محمد بن نواف بن عبدالعزیز آل سعود"، سفیر عربستان سعودی در انگلیس، طی مقالهای در نیویورک تایمز ایران را بدون هیچ گونه سندی متهم کرد و گفت که ایران " تامین مالی و آموزش شبه نظامیان در عراق ، حزب الله لبنان و شبه نظامیان در یمن و بحرین را برعهده داشته است. "این، البته، جالب آن که این ادعا از سوی آل سعودی مطرح شده است که خود حامی تروریستها و یا رژیم ترور، مانند جبهه النصره مرتبط با القاعده در سوریه، داعش در عراق و حاکم مستبد آل خلیفه در بحرین است.
اما نکته اصلی در اینجا این است که عربستان سعودی، و یا حداقل حاکمان آن به رهبری ملک عبدالله پیر، شیفته خصومت با ایران هستند . دلیل این عقده یک نفرت غریزی است. اما چرا ؟ پاسخ کوتاه، " حفظ خود" است . اما حداقل سه دلیل خاص برای این نفرت وجود دارد و آنها باهم مرتبط هستند.
اولین دلیل مذهبی است. بنا به دلایل تاریخی ، ایران کانون شیعه در منطقه و جهان است. بنابراین ایران کانون تنفر عربستان است.
عامل دوم به انقلاب اسلامی 1979 (1357) ایران برمیگردد . هنگامی که انقلاب ایران موفق شد در سال 1979 دیکتاتور مورد حمایت آمریکا، محمد رضا شاه پهلوی را بیرون براند، آن انقلاب همه حاکمان خودکامه در منطقه را تهدید کرد به این جهت که تاثیر الهام بخش آن به مردم کشورهای دیگر منتقل شد تا آنها نیز علیه رژیمهای سرکوبگر به پا خیزند. آل سعود به خصوص احساس خطر کرد. به همین دلیل است که حاکمان عربستان بلافاصله با ایجاد پیمان دفاعی خلیج فارس در اوایل دهه 80(1980)، که متشکل از کویت، قطر، بحرین، امارات متحده عربی و عمان است، به انقلاب ایران واکنش نشان داد.
در واقع، نفرت حاکمان عربستان از ایران ، از زمان انقلاب ایران شدت یافته است. آل سعود اعتبار مردم سالارانه تر ایران را تهدیدی مرگبار برای استبداد خود میداند. هرچه نفوذ سیاسی ایران در منطقه بیشتر می شود ، حاکمان عربستان از یک تهدید وجودی بیشتر می ترسند. این موارد طرز تفکر پارانوئیدی (جنون سوئ ظن شدید) آل سعود در قبال ایران روشن می سازد ، همانطور که سفیر عربستان در انگلیس عنوان کرد و در بالا ذکر شد، گمان می کند خرابکاری ایران در همه جا وجود دارد.
عامل سوم دنیوی است، اما آنچه شاید نگرانی نهایی برای آل سعود باشد، مسئله حیاتی اقتصاد نفت و گازاست .
از بین 12کشور عضو اوپک، سه تولید کننده برتر، عربستان سعودی، ایران و عراق هستند. با اهمیت ترین مسئله، ثروت عظیم گاز ایران است که هنوز به عنوان یک منبع اقتصادی به بهره برداری نرسیده است. گاز طبیعی سوخت آینده برای قرن آینده است، که به عنوان منبع انرژی از نظر حمل و نقل از طریق خطوط لوله و از نظر خروجی گرمایی کارآمد تر است. به لحاظ محیط زیست ، گاز طبیعی سوخت بسیار پاک تری از نفت است ، که محصولات جانبی مضر بسیار کمتری از احتراق آن پدید میآید .
گمان میرود ایران بزرگترین ذخایر شناخته شده گاز طبیعی بر روی زمین را در میدان پارس دارد. اگر روابط بین المللی ایران با حذف تحریمهای تجاری به عادیسازی شود ، این کشور به یک منبع جهانی انرژی حتی توانمندتری هم تبدیل میشود. بازار اروپا از اهمیت استراتژیک خاصی برخوردار است که ایران ، همراه با روسیه ( عضو غیر اوپک ) یک تامینکننده برتر انرژی برای این منطقه خواهد شد .
آل سعود این تحولات را به چشم یک تهدید حتمی میداند. عربستان سعودی از نعمت نفت برخوردار است ، اما گاز طبیعی بسیار کمتری دارد . بنابراین ارزش استراتژیک عربستان سعودی به عنوان یک تولید کننده انرژی رو به افول است، در حالی که ایران با توجه به ذخایر گسترده گاز طبیعی خود در مسیر رشد است.
از دیدگاه سعودیها، به هر قیمتی که شده باید مانع از آن شد که ایران ثروت بالقوه انرژی ( گاز طبیعی) خود را توسعه دهد. عربستان سعودی در دوران نامطمئنی زندگی میکند. در نهایت، ثروت گاز ایران از ذخایر نفت آن پیشی خواهد گرفت . در حال حاضر ، حاکمان عربستان در بالای یک بمب ساعتی افزایش جمعیت جوان و بیکار نشسته اند ، که تا کنون با کمک های مالی دولت از محل صادرات نفت آرام گرفته اند . شمارش معکوس برای پایان این کمک ها آغاز شده است .
زمانی که اقتصاد نفتی عربستان سعودی بمیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد و آیا در اقتصاد جهانی مبتنی بر انرژی جدید گاز طبیعی که در آن ایران پیشتازاست به حاشیه رانده می شود؟ که این به معنی نفوذ سیاسی بیشتر ایران در منطقه و کاهش قدرت اقتدارگرایان عربستان خواهد بود.
سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایالات متحده به اقتصاد نفتی عربستان و دیگر پادشاهی های حوزه خلیج فارس گره خورده است. دلار ورشکسته آمریکا در حال حاضر تا حد زیادی حیات خود را مدیون عربستان و کشورهای شیخ نشین است ،زیرا عربستان سعودی و شیخ نشین های مرتبط با این کشور در خرید و فروش کالا با دلار آمریکا کار می کنند و به خزانه داری ایالات متحده سود می رسانند و به این ترتیب دلار را تقویت می کنند.
اگر قراربود ایران توان بالقوه خود را به طور کامل توسعه دهد، تجارت آن در بخش نفت و مهم تر از آن در گاز طبیعی به احتمال زیاد به یورو ، روبل ، ین و یوان انجام می شد. این سناریو روز قیامت (پایان کار)برای دلار آمریکا و فروپاشی به تاخیر افتاده آن محسوب میشود.
نهایتا این که، واشنگتن هم در نفرت و بیزاری شدید آل سعود در قبال ایران سهیم است. نه به دلایل وهابیگری محرمانه ، بلکه به دلیل "حفظ اقتصادی" خود. از این رو است که، این هفته هنگامی که یک هیئت نمایندگی اقتصادی فرانسه برای یافتن راه های مشارکت اقتصادی به ایران سفر کردند، مورد توبیخ شدید واشنگتن قرار گرفتند . جان کری وزیر خارجه آمریکا ،با نگرانی و وحشت با همتای فرانسوی خود، لوران فابیوس تماس گرفت و به سفر این هیئت اعتراض کرد. معامله مستقل ایران با اروپا بدون استفاده از دلار، آخرین چیزی است که آمریکایی ها می خواهند ببینند.
حکام مستبد عربستان و اربابان آمریکایی آنها تاب تحمل دیدن پیشرفت ایران به عنوان یک قدرت اقتصادی را ندارند. این امر به طور مستقیم آل سعود ، از نظرسیاسی و اقتصادی ، تهدید می کند که آن هم به نوبه خود واشنگتن را تا به ریشه تهدید میکند.
بنا به تمام دلایل بالا، حاکمان عربستان از ایران بیشتر از هر چیز دیگری می ترسند. رژیم اسرائیل صهیونیستی و هتک حرمت آن به مقدسات اسلامی در قدس شرقی حتی از سوی آل سعود ( متولیان خود خوانده اسلام) هم مورد طعنه و سئوال قرار نمیگیرد . تنها ترس و نفرت آنها فقط در به راه انداختن جنگ پنهان علیه ایران و متحدان آن ، از جمله سوریه و مردم بحرین ، عراق، یمن و هر جای دیگری ابراز می شود. آنها میخواهند به هر قیمتی شده ایران مهار ، خنثی ، تحریم شود، و واشنگتن بنا به ضرورت ژئوپلیتیکی در کنار عربستان قرار دارد .
اما از آنجایی که صفحات زمین شناختی انرژی جهان در طول دهه های آینده به طور اجتناب ناپذیری باید تغییر کند ، حاکمان عربستان و اربابان آمریکایی آنها خود را بازنده خواهند دید. به روش کاملا واقعی، این یعنی مرگ بر آل سعود و امپراتوری آمریکا! از این رو، آنها از ایران تنفر دارند."
منبع: پرس تی وی
در مقاله به قلم "فینینگام کانینگهام" نویسنده و تحلیگر ایرلندی آمده است: "در مصاحبههای و اظهارات، رسانههای بیشمار کاملا واضح است که حاکمان عربستان وسواس شدیدی در قبال ایران دارند، وسواسی که ترس شدید و نفرت آنها از ایران را برملا میسازد.
به عنوان مثال، اعضای ارشد آل سعود اجازه داده اند مشخص شود که تمرکز آنها در سوریه، در درجه اول دولت بشار اسد ، و تمایل آنها برای تغییر رژیم اسد نیست، بلکه هدف اصلی، نزدیک ترین متحد منطقه ای اسد ، یعنی ایران است.
آل سعود در همه جای منطقه ، دست ایران را میبیند. در ماه دسامبر، "محمد بن نواف بن عبدالعزیز آل سعود"، سفیر عربستان سعودی در انگلیس، طی مقالهای در نیویورک تایمز ایران را بدون هیچ گونه سندی متهم کرد و گفت که ایران " تامین مالی و آموزش شبه نظامیان در عراق ، حزب الله لبنان و شبه نظامیان در یمن و بحرین را برعهده داشته است. "این، البته، جالب آن که این ادعا از سوی آل سعودی مطرح شده است که خود حامی تروریستها و یا رژیم ترور، مانند جبهه النصره مرتبط با القاعده در سوریه، داعش در عراق و حاکم مستبد آل خلیفه در بحرین است.
اما نکته اصلی در اینجا این است که عربستان سعودی، و یا حداقل حاکمان آن به رهبری ملک عبدالله پیر، شیفته خصومت با ایران هستند . دلیل این عقده یک نفرت غریزی است. اما چرا ؟ پاسخ کوتاه، " حفظ خود" است . اما حداقل سه دلیل خاص برای این نفرت وجود دارد و آنها باهم مرتبط هستند.
اولین دلیل مذهبی است. بنا به دلایل تاریخی ، ایران کانون شیعه در منطقه و جهان است. بنابراین ایران کانون تنفر عربستان است.
عامل دوم به انقلاب اسلامی 1979 (1357) ایران برمیگردد . هنگامی که انقلاب ایران موفق شد در سال 1979 دیکتاتور مورد حمایت آمریکا، محمد رضا شاه پهلوی را بیرون براند، آن انقلاب همه حاکمان خودکامه در منطقه را تهدید کرد به این جهت که تاثیر الهام بخش آن به مردم کشورهای دیگر منتقل شد تا آنها نیز علیه رژیمهای سرکوبگر به پا خیزند. آل سعود به خصوص احساس خطر کرد. به همین دلیل است که حاکمان عربستان بلافاصله با ایجاد پیمان دفاعی خلیج فارس در اوایل دهه 80(1980)، که متشکل از کویت، قطر، بحرین، امارات متحده عربی و عمان است، به انقلاب ایران واکنش نشان داد.
در واقع، نفرت حاکمان عربستان از ایران ، از زمان انقلاب ایران شدت یافته است. آل سعود اعتبار مردم سالارانه تر ایران را تهدیدی مرگبار برای استبداد خود میداند. هرچه نفوذ سیاسی ایران در منطقه بیشتر می شود ، حاکمان عربستان از یک تهدید وجودی بیشتر می ترسند. این موارد طرز تفکر پارانوئیدی (جنون سوئ ظن شدید) آل سعود در قبال ایران روشن می سازد ، همانطور که سفیر عربستان در انگلیس عنوان کرد و در بالا ذکر شد، گمان می کند خرابکاری ایران در همه جا وجود دارد.
عامل سوم دنیوی است، اما آنچه شاید نگرانی نهایی برای آل سعود باشد، مسئله حیاتی اقتصاد نفت و گازاست .
از بین 12کشور عضو اوپک، سه تولید کننده برتر، عربستان سعودی، ایران و عراق هستند. با اهمیت ترین مسئله، ثروت عظیم گاز ایران است که هنوز به عنوان یک منبع اقتصادی به بهره برداری نرسیده است. گاز طبیعی سوخت آینده برای قرن آینده است، که به عنوان منبع انرژی از نظر حمل و نقل از طریق خطوط لوله و از نظر خروجی گرمایی کارآمد تر است. به لحاظ محیط زیست ، گاز طبیعی سوخت بسیار پاک تری از نفت است ، که محصولات جانبی مضر بسیار کمتری از احتراق آن پدید میآید .
گمان میرود ایران بزرگترین ذخایر شناخته شده گاز طبیعی بر روی زمین را در میدان پارس دارد. اگر روابط بین المللی ایران با حذف تحریمهای تجاری به عادیسازی شود ، این کشور به یک منبع جهانی انرژی حتی توانمندتری هم تبدیل میشود. بازار اروپا از اهمیت استراتژیک خاصی برخوردار است که ایران ، همراه با روسیه ( عضو غیر اوپک ) یک تامینکننده برتر انرژی برای این منطقه خواهد شد .
آل سعود این تحولات را به چشم یک تهدید حتمی میداند. عربستان سعودی از نعمت نفت برخوردار است ، اما گاز طبیعی بسیار کمتری دارد . بنابراین ارزش استراتژیک عربستان سعودی به عنوان یک تولید کننده انرژی رو به افول است، در حالی که ایران با توجه به ذخایر گسترده گاز طبیعی خود در مسیر رشد است.
از دیدگاه سعودیها، به هر قیمتی که شده باید مانع از آن شد که ایران ثروت بالقوه انرژی ( گاز طبیعی) خود را توسعه دهد. عربستان سعودی در دوران نامطمئنی زندگی میکند. در نهایت، ثروت گاز ایران از ذخایر نفت آن پیشی خواهد گرفت . در حال حاضر ، حاکمان عربستان در بالای یک بمب ساعتی افزایش جمعیت جوان و بیکار نشسته اند ، که تا کنون با کمک های مالی دولت از محل صادرات نفت آرام گرفته اند . شمارش معکوس برای پایان این کمک ها آغاز شده است .
زمانی که اقتصاد نفتی عربستان سعودی بمیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد و آیا در اقتصاد جهانی مبتنی بر انرژی جدید گاز طبیعی که در آن ایران پیشتازاست به حاشیه رانده می شود؟ که این به معنی نفوذ سیاسی بیشتر ایران در منطقه و کاهش قدرت اقتدارگرایان عربستان خواهد بود.
سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایالات متحده به اقتصاد نفتی عربستان و دیگر پادشاهی های حوزه خلیج فارس گره خورده است. دلار ورشکسته آمریکا در حال حاضر تا حد زیادی حیات خود را مدیون عربستان و کشورهای شیخ نشین است ،زیرا عربستان سعودی و شیخ نشین های مرتبط با این کشور در خرید و فروش کالا با دلار آمریکا کار می کنند و به خزانه داری ایالات متحده سود می رسانند و به این ترتیب دلار را تقویت می کنند.
اگر قراربود ایران توان بالقوه خود را به طور کامل توسعه دهد، تجارت آن در بخش نفت و مهم تر از آن در گاز طبیعی به احتمال زیاد به یورو ، روبل ، ین و یوان انجام می شد. این سناریو روز قیامت (پایان کار)برای دلار آمریکا و فروپاشی به تاخیر افتاده آن محسوب میشود.
نهایتا این که، واشنگتن هم در نفرت و بیزاری شدید آل سعود در قبال ایران سهیم است. نه به دلایل وهابیگری محرمانه ، بلکه به دلیل "حفظ اقتصادی" خود. از این رو است که، این هفته هنگامی که یک هیئت نمایندگی اقتصادی فرانسه برای یافتن راه های مشارکت اقتصادی به ایران سفر کردند، مورد توبیخ شدید واشنگتن قرار گرفتند . جان کری وزیر خارجه آمریکا ،با نگرانی و وحشت با همتای فرانسوی خود، لوران فابیوس تماس گرفت و به سفر این هیئت اعتراض کرد. معامله مستقل ایران با اروپا بدون استفاده از دلار، آخرین چیزی است که آمریکایی ها می خواهند ببینند.
حکام مستبد عربستان و اربابان آمریکایی آنها تاب تحمل دیدن پیشرفت ایران به عنوان یک قدرت اقتصادی را ندارند. این امر به طور مستقیم آل سعود ، از نظرسیاسی و اقتصادی ، تهدید می کند که آن هم به نوبه خود واشنگتن را تا به ریشه تهدید میکند.
بنا به تمام دلایل بالا، حاکمان عربستان از ایران بیشتر از هر چیز دیگری می ترسند. رژیم اسرائیل صهیونیستی و هتک حرمت آن به مقدسات اسلامی در قدس شرقی حتی از سوی آل سعود ( متولیان خود خوانده اسلام) هم مورد طعنه و سئوال قرار نمیگیرد . تنها ترس و نفرت آنها فقط در به راه انداختن جنگ پنهان علیه ایران و متحدان آن ، از جمله سوریه و مردم بحرین ، عراق، یمن و هر جای دیگری ابراز می شود. آنها میخواهند به هر قیمتی شده ایران مهار ، خنثی ، تحریم شود، و واشنگتن بنا به ضرورت ژئوپلیتیکی در کنار عربستان قرار دارد .
اما از آنجایی که صفحات زمین شناختی انرژی جهان در طول دهه های آینده به طور اجتناب ناپذیری باید تغییر کند ، حاکمان عربستان و اربابان آمریکایی آنها خود را بازنده خواهند دید. به روش کاملا واقعی، این یعنی مرگ بر آل سعود و امپراتوری آمریکا! از این رو، آنها از ایران تنفر دارند."
منبع: پرس تی وی